« Home | من می خوام برگردم به کودکی ولی کفشهای برگشتم کوچی... » | من میخواهم اعتراف کنم »

افتتاحیه: به نام خدا
........................................................................................................
چند سال پیش کتابی خواندم به نام نجواهای شیطان(حرفهای درگوشی شیطان یا یه چیزی تو همین مایه ها)این کتاب به نوشته ( امره ایلماز) به زبان ترکی استانبولی( زبان تحصصی اینجانب) 8 بار تجدید چاپ شدو بعد از آن ممنوع شد.( البته به دلیل مشکلات بین نویسنده و ناشروشاید به این بهاهه
طرز فکر نویسنده به من خیلی نزدیک بود واین نجواها همیشه فکرم را مشغول می کرد(فقط نزدیک نه کمتر و نه بیشتر!) وقتی شروع به نوشتن( بخوانید اعتراف) کردم تصمیم گرفتم این نوشته ها را با افکار خود مخلوط کنم وبه خورد شما(کی؟) بدهم!باشد که مقبول افتد.
متاسفانه در حال حاضر به متن کتاب دسترسی ندارم وانچه می نویسم نکاتی است که به یادم مانده + یاد داشتهایی که برداشته بودم والبته اعترافات یک ذهن خطر ناک
!!منتظر نظرات و رد هرگونه پیشنهاد سازنده شما هستم