خدا ،هنر، اطاعت
.............................................................
.............................................................
....شیطان گفت : اطاعت نمیکنم.
اطاعت: قبول کردن،مقید شدن،سر فرود آوردن،تسلیم شدن واطاعت نکردن : مخالفت با تمامی تعاریف بالا
مگر اصل و ریشه هنر (حتی زندگی) این نیست؟ ساختن و افریدن سرباز زدن است. مقابله کردن است. گناه کردن است.مگر بی قید و بند بودن – ازاد بودن- اصل اول زندگی نیست؟
شیطان گفت: آن لذتی که من وعده میدهم از نوع عذابی نیست که خدای شما- ان خدایی که به نیکی می خواندتان- برای لذت های کوچک- بر حذرتان می دارد
.من فرصت لذت بردن از زندگی را وعده می دهم
اطاعت: قبول کردن،مقید شدن،سر فرود آوردن،تسلیم شدن واطاعت نکردن : مخالفت با تمامی تعاریف بالا
مگر اصل و ریشه هنر (حتی زندگی) این نیست؟ ساختن و افریدن سرباز زدن است. مقابله کردن است. گناه کردن است.مگر بی قید و بند بودن – ازاد بودن- اصل اول زندگی نیست؟
شیطان گفت: آن لذتی که من وعده میدهم از نوع عذابی نیست که خدای شما- ان خدایی که به نیکی می خواندتان- برای لذت های کوچک- بر حذرتان می دارد
.من فرصت لذت بردن از زندگی را وعده می دهم