« Home | 5فکر کن اگر خدا به جای عبادت (نماز وروزه و ...) از... » | 4انقده خوشم میاد ازاون معمارهایی که خودشونو واسه ا... » | 3هستی از ما آلت خوردِِِه....زشته به خدا اخه این... » | 2در راستای روشهای نافرمانی مدنی: استفاده از اسامی ... » | 1دارم یک لیست مینویسم از کسانی که اگر تو خیابون دی... » | 0ژانر : سکسی -تهوعی » | راهکای برای نجات دنیا یا چگونه یاد گرفتم دست از نگ... » | خوشبختیغلط : این روزها خیلی احساس خوشبختی میکنمدرس... » | سرخوشی بی اهمیت بودن در یک بعد از ظهر پاییزی.شاید ... » | ارزش وجودو من گنجی نهفته بودم ، اراده کردم که شناخ... »

6


نوستال





! مادرتو
در این هنگام شخص مادرتوعلیه دست گوینده را میپیچاند به حالتی که انگشتان دست گوینده به سمت داخل بوده وسرش به سمت عقب به شکلی که بتواند چهره مادرتو علیه را ببیند متمایل میشود
این دیالوگ شکل میگیرد
باکی بودی
صدام ،صدام

Labels: