« Home | ارزش وجودو من گنجی نهفته بودم ، اراده کردم که شناخ... » | (زن ، مرد ، ازدواج (1ادم اصولا فکر میکند با ... » | Mad man has return*<?xml:namespace prefix = o ns =... » | کاریکاتور عقیدهشاید کمی دیر باشد ولی لازم دانستم د... » | گناه و ثواب – مجازات و پاداش شیطان گف... » | نیکی ، راستگویی ، واقعیت ، صداقت..................... » | تعریف: هنر........................................... » | بندگی،شراکت ... جزا،پاداش............................ » | خدا ،هنر، اطاعت...................................... » | نیازهای یک خدا ...................................... »

سرخوشی بی اهمیت بودن در یک بعد از ظهر پاییزی


.شاید با زنده بودنمان به یک دردی بخوریم
.شاید هم به هیچ دردی نخوریم
!توی یک دنیای تصادفی، یک کشور بیخودی ، یک ادم به درد نخور
یک نفس عمیق بکش سیگارت را چاق کن … کمی فکر کن کسی چه میدونه شاید به یک دردی خورد
................................
تو نهیلیستی ؟
نه من فقط نمیدونم چی به چیه .فکر هم نمیکنم بتونم بفهمم ،در ضمن نیازی هم نمیبینم که بدونم همین

اینجا چرا سفیه؟

Post a Comment